«استشفوا بالحلیه»
«وقتى چیزى مسرورش میساخت صورتش باز و روشن میشد چنان که گوئى قرص ماه است که میدرخشد، خلقتی معتدل و بدنی کامل و در نهایت اعتدال داشت»
طبرسی در مقدمۀ کتاب مکارم الاخلاق آورده، در کلمات امیر مؤمنان (ع) سخنى یافتم که حقیقت و رمز سیر انبیاء الهى را که از مردم بطور کامل بریدن و بخدا پیوستن و از دنیا دل بر گرفتن و به آخرت پرداختن است بیان میدارد سپس ادامه میدهد، ما در این کتاب شمهاى از اخلاق ستوده او را از حالات، اعمال، نشستن و برخاستن، سفر و حفر و خوردن و آشامیدن، و آنچه از این قبیل است و هم چنین آنچه از او و ائمه راستین براى زندگى و تربیت مردم نقل شده و روایت گشته ذکر مىکنیم.(۱)
کریم اهل بیت، امام حسن علیه السلام را شبیهترین فرد به خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم گفتهاند. طبرسی در باب اول مکارم الاخلاق به روایت حسنین علیهم السلام از کتاب محمد بن ابراهیم طالقانی، که او نیز از قول افراد مورد وثوق خود از حضرت حسن (علیه السلام) گفته، در باب «حلیه النبی» نوشه است:
«حضرت حسن(ع) گوید که من که بىاندازه اشتیاق داشتم که اوصاف و شمایل جدم رسول اکرم(ص) را بشنوم، از دائى خود که توصیفگر خوبى براى پیغمبر (ص) بود در این باره پرسش نمودم، وى حضرت را چنین توصیف کرد:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار بزرگوار و با شخصیت بود، چهرهاش چون ماه شب چهاردهم میدرخشید، قامتی معتدل، سری بزرگ، موهایی نه چندان مجعد داشت که گاه در پشت سر جمع مینمود، و گاه فرو میهشت که از نرمۀگوش تجاوز نمیکرد. رنگ رخسارش روشن و شاداب، پیشانیش گشاده و بلند، ابروانش کمانی و پیوسته، در بین دو ابروی او رگی بود که به هنگام غضب برانگیخته میشد، بینی وی کمی محدب و برگشته و درخششی خاصی داشت که در نگاه اول بلند و برآمده به نظر میرسید. ریشی انبوه داشت و گونهای صاف، چشمانش سیاه، دهانش فراخ، دندانهایش سپید و زیبا و از هم گشاده بود…
با تواضع و فروتنی راه میرفت هنگام گام زدن گویا از بلندی فرود میآید. چون به طرفی توجه مینمود با تمام بدن، بدان جا توجه مینمود، در نگاه کردن چشمان خود را فرو میهشت، به زمین بیشتر نظر مینمود. غالبا نگاهش کوتاه و گذرا بود با اصحاب راه میرفت، و همواره با سلام آغازگر سخن بود.»(۲)
در ادامه طبرسی نوشته، حضرت امام حسن (ع) گوید، من این اوصاف را مدتى از برادرم حسین (ع) پوشیده داشتم و بعد از زمانی برایش بازگو کردم بعد متوجه شدم که همه این اوصاف را از پدر پرسیده و وی هیچ چیز را فروگذار نکرده است.
طبرسی توصیفات علی بن ابیطالب(ع) از پیامبر برای فرزندش حسین(ع) را چنین نوشته است:
«گشادهرویِ نرمخویِ آسانگیر،تند نمیشد، هیاهو نمیکرد، دشنام نمیداد، خردهگیر نبود، و از آنچه خوش نمیداشت، یاد نمیکرد. کسی را که به او امیدی بسته بود، ناامید و محروم نمیگذاشت. خویشتن را از سه چیز بازداشتهبود: ستیزهجویی، خودبزرگبینی، و کارهای بیهوده و در حق خلق این سه را ترک کردهبود: بدگویی، سرزنش، و تجسس در امور پوشیده مردم.
هر کس با او مجالست میکرد یا در حاجتی به سخن میایستاد آنقدر صبر میکرد تا او خداحافظی کند. به آنچه همه میخندیدند، میخندید و از آن چه همه اظهار شگفتی میکردند، اظهار شگفتی میکرد.کلام کسی را نمیبرید. در برابر سخنان تند و سؤالهای بیجا صبر میکرد. فرموده بود که هیچ یک از اصحاب نزد من سخنچینی نکند و آنچه پشت سرم شنیده به من نرساند که من دوست دارم با دلی صاف و سینهای بیکینه از میان شما بروم» (۳)
در دو تصویر زیر که برگههایی از نسخه خطی مکارم الاخلاق است، فرازهایی از این اوصاف را میتوانید بخوانید(۴)